محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

گریه های الکی

گفتم بودم که یه سیستم زورگویی خاصی داری وقتی با زور نرسی به خواسته ات یه چیزی هست که جدیدا یاد گرفتی گریه های الکی یعنی کلا تا ده شماره هم طول نمیکشه آآآآآآآآآآ و تمام! آخ که وقتی اینجوری گریه میکنی فقط دلم میخواد تو بغلم بچلونمت آخه من قربون اون قیافه ات بشم ماشاالله اونقدر حواست جمعه و کاملا رو رفتارت مسلطی که آدم کیف میکنه عشق منی مادر ...
27 تير 1396

شانزده ماهگی

کنار تو چه آرومم چه آرومی کنار من تو چشمای تو آرومه چشمای بی قرار من تو میفهمی که خوشحالم تو میفهمی دلم تنگه تو میدونی که خواب من، کدوم شب هاست که بی رنگه... کودکم کودکانه هایت را عااااشقم     ...
27 تير 1396

وروجک

کلا زیاد با لب هات بازی میکنی موقع حرف زدن اینطوری صد برابر میشه نمکت وقتی میخوای بگی کو؟ لب هات رو غنچه میکنی و دست هات رو میاری جلو و میگی تووووووو؟! فیگوره موشی هم که معرف حضور هست زیاد از داداش الگو میگیری و این باعث شده خیلی از حرکات ژیمناستیک رو ازش تقلید کنی بعد از یاد گرفتن غلت جلو حالا تمرین برای چرخ و فلک!! بهلههههه همچین پسری داریم ما... ...
27 تير 1396

تولدانه

بیست و نهم خرداد تولد نازنین (دختر داییت) و هفتم تیر تولد علی (پسر خاله ات) خوب ما یک رسم بیسیور عالی داریم و اونم اینه که تولداتون رو عزیز و بابایی میگیرن چون روز تولد نازنین بابایی چشمش رو عمل کرده بود تولد با چند روزی تاخیر یکی دو روز مونده به تولد علی برگزار شد و دو تا تولد یکی شد خیلی با مزه بود اما بامزه تر از تولد دو تایی و اتفاقاتش کارهای تو و شیرین کاریات و یک تنه گرم کردن مجلس بود آخه چقدر تو ماهی فرشته کوچولوی من...   ...
27 تير 1396

فیگور موشی

غیر از مواقعی که وقتی میبینی میخوام عکس بگیرم ازت در میری و یکجا نمی ایستی مواقع دیگه این شکلیه که موقع عکس گرفتن به خودت میگیری یک عدد موووووش یه گردش چند ساعته با خاله که واقعا شیطونی رو به تهش رسوندی از خالی کردن همه ی خوراکی ها رو زمین و له کردنشون تا راه رفتن و دنبال خودت کشوندنمون من فدای این همه انرژی ات مادر ...
27 تير 1396

تابستون فصل شادی و خنده

تابستون و گرما چی بیشتر از آب بازی میچسبه تو این هوا! تو هم که عاااااشق آب بازی هستی از اول تابستون پنج شنبه های خونه ی عزیز پنج شنبه های شیطونی بوده شلپ شولوپ آب بازی با داداش ایلیا و علیرضا و علی و حمیدرضا یعنی یه تنه جییییییییغ همشون رو در میااااریااا چون کوچیکی نمیتونن چیزی بهت بگن تو هم سوء استفااااده   ...
25 تير 1396

لحظه لحظه ام کنارت خوشه!

ایو بل عااااشق تلفنیاااااا حالا هر نوع تلفنی که باشه همچین ژست هم میگیری موقع صحبت کردن... و صد البته موسیقی هر نوع موسیقی رو که میشنوی سریع شروع میکنی به حرکات موزون چقدرم قشننننننگ اصلا هیچ فرقی نداره این موسیقی چی باشه از زنگ تلفن تا تبلیغات تی وی و آهنگای شاد و غمگین یه سری ژست و فیگور داری که وقتی میخوام ازت عکس بگیرم اگه شیطونیت اجازه بده و یکجا بایستی همیشه همون فیگورا رو میگیری یعنی من هلاکشونم موووووووووش کوچولوی من شادی من کنار تو معنا میگیره وقتی نیستی نفس کشیدن سخت ترین کار دنیاس...   ...
25 تير 1396

کودکی هایم

خیلی وقت ها تو زندگی پیش اومده که بگم کاش برگردم به گذشته کاش دوباره بچه بشم و بچگی کنم بعد از به دنیا اومدن تو و داداش این رویای من واقعیت پیدا کرده وقتی باهاتون همبازی میشم انگار دوباره بچه شدم حالا هر آرزوی من برای بازگشت به کودکی در شما تحقق پیدا میکنه ...
25 تير 1396
1